چرب چربلغتنامه دهخداچرب چرب . [ چ َ چ َ ] (ق مرکب ) کنایه از لطف گفتار و نازکی رفتار. کنایه از رفتار و گفتاری نرم و فریبنده ،بطور مهربانی و چاپلوسی در اظهار محبت : اندرآمد مرد با زن چرب چرب گنده پیر از خانه بیرون شد به ترب .رودکی .
مقیاس پیشبینی بازگشتrelapse prediction scaleواژههای مصوب فرهنگستانمقیاس خودگزارش پنجاه موردی که هریک از موارد آن نشاندهندۀ موقعیتی است که نوعاً ویر مصرف مواد را برمیانگیزد اختـ . مقیاس پیشباز RPS
carpsدیکشنری انگلیسی به فارسیکپورها، کپور، ماهی کول، عیب جویی کردن، گله کردن، از روی خرده گیری صحبت کردن