روستایی، مربوط به دهکده، دهاتی
روستایی
روستایی، ساکن دهشدن، با اخراج تنبیه کردن
rusticanum
rustic
rustic, rural
churl, rustic
anacrustic
غیر مذهبی
متخلخل
غیر روحانی
semirustic