پیرگوتللغتنامه دهخداپیرگوتل . [ گ ُ ت ِ ] (اِخ ) یکی از پیکرتراشان معروف زمان اسکندر و سازنده ٔ مجسمه ٔ وی . آثار دیگری نیز دارد. (قاموس الاعلام ترکی ).
پریوتللغتنامه دهخداپریوتل . [ پْری ُ / پ ِ ی ُ ت ِ ] (اِ) جنسی از طیور بالارونده از خانواده ٔ ترُگُنیده مخصوص جزیره ٔ کوبا .
rustledدیکشنری انگلیسی به فارسیخسته شده، خش خش کردن، صدا کردن، صدا دراوردن از، صدای برگ خشک ایجاد کردن
خودروهتلrotel, motel on wheelsواژههای مصوب فرهنگستانخودروی بزرگ با اتاقکهای متعدد و تسهیلات لازم اقامتی برای مسافران و درعینحال برای به گردش بردن آنها