safeدیکشنری انگلیسی به فارسیبی خطر، گاو صندوق، امن، ایمن، مطمئن، محفوظ، صحیح، اطمینان بخش، محفوظ از خطر، صدمه نخورده
ایمنsafeواژههای مصوب فرهنگستانتنها طبقة موجود در طبقهبندی گونة بیتهدید در کتاب قرمز اتحادیة جهانی حفاظت که کمیاب یا درتهدید نیست
قهوهپالا،صافی قهوهcoffe filterواژههای مصوب فرهنگستانابزاری برای جدا کردن دُرد قهوه از مخلوط آب و قهوه
شارش هلهشاوHele-Shaw flowواژههای مصوب فرهنگستانشارش خزشی شارهای با گرانروی بالا میان دو صفحة تخت با فاصلة بسیار کم
قهوة پالیده،قهوة صافشدهfiltered coffee, filter coffeeواژههای مصوب فرهنگستانقهوهای که به روش پالادَمآوری/صافیدَمآوری تهیه شده است
safestدیکشنری انگلیسی به فارسیامن ترین، امن، ایمن، بی خطر، مطمئن، محفوظ، صحیح، اطمینان بخش، محفوظ از خطر، صدمه نخورده
احمقگویش خلخالاَسکِستانی: safe دِروی: safe شالی: axmaq کَجَلی: xol/ a:maq کَرنَقی: axmax کَرینی: axmaq کُلوری: safe گیلَوانی: axmaq/safe لِردی: axmax
vouchsafeدیکشنری انگلیسی به فارسیvouchsafe، تسلیم شدن، تفویض کردن، لطفا حاضر شدن، پذیرفتن، عطاکردن، بخشیدن، اعطا کردن
جاگوشتیmeat safeواژههای مصوب فرهنگستانمحلی خنک با تهویۀ مناسب که گوشت برای مدت کوتاهی در آن نگهداری میشود