salienceدیکشنری انگلیسی به فارسیبرجسته، برجستگی، برتری، نکته برجسته، جلو امدگی، موضوع برجسته، چابکی در جست و خیز
saliencyدیکشنری انگلیسی به فارسیشهوانی، برجستگی، جلو امدگی، برتری، نکته برجسته، موضوع برجسته، چابکی در جست و خیز
challengeدیکشنری انگلیسی به فارسیچالش، گردنکشی، طلب حق، دعوت بجنگ، رقابت کردن، بمبارزه طلبیدن، سرپیچی کردن
salienciesدیکشنری انگلیسی به فارسیتمایلات، برجستگی، جلو امدگی، برتری، نکته برجسته، موضوع برجسته، چابکی در جست و خیز
بیرون زدگیدیکشنری فارسی به انگلیسیdistension, distention, excrescence, jut, obtrusion, overhang, projection, prominence, protrusion, salience, salient
تیزیدیکشنری فارسی به انگلیسیacuity, edge, incision, incisiveness, jag, keenness, prong, salience, sharpness, snag, teeth, tine