25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
salivated
salivating
salivary
آبدهن
saliva
آبدهان
بیشتر بدانید
Transvaal
زغار
کرمانشاهان
preslavery
زمانه
little blue heron
جستوجوی دقیق
salivates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزاق، بزاق ترشح کردن، بزاق ایجاد کردن، خدو اوردن
جستوجوی همآوا
salivated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزاق، بزاق ترشح کردن، بزاق ایجاد کردن، خدو اوردن