salvagesدیکشنری انگلیسی به فارسیsalvages، نجارت کسی از خطر، نجات مال یا جان کسی، مصرف مجدداشغال و زائد ر چیز، نجات دادن، از خطر نابودی نجات دادن
salvageدیکشنری انگلیسی به فارسینجات دادن، نجارت کسی از خطر، نجات مال یا جان کسی، مصرف مجدداشغال و زائد ر چیز، از خطر نابودی نجات دادن
برش بازیابیsalvage cutting/salvage cut, salvage felling, salvage loggingواژههای مصوب فرهنگستانبرداشت درختان مرده یا درحالمرگ، پیش از آنکه ارزش تجاری چوب آنها از دست برود