شاکریلغتنامه دهخداشاکری . [ ک َ /ک ِ ] (معرب ، اِ) شاکر. معرب چاکر فارسی باشد و آن بمعنی مزدور و خادم است . (از منتهی الارب ) (دهار) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از آنندراج ). ج ، شاکریة. (از اقرب الموارد). رجوع به شاکر و چاکر شود.
شاکریلغتنامه دهخداشاکری . [ ک ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به شاکر که قبیله ای است به یمن از همدان و ایشان اولاد شاکربن ربیعةبن مالک اند. (از منتهی الارب ).
شقریلغتنامه دهخداشقری . [ ش ُ ری ی ] (ص نسبی ) منسوب است به شقرةبن نکرةبن لکیزبن افصی بن عبدالقیس که قبیله ای از آنان هست . (از لباب الانساب ). منسوب به شقرة که نام پدر قبیله است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
شقریلغتنامه دهخداشقری . [ ش َ ری ی ] (اِخ ) ابوبکر مطرف بن معقل شقری تمیمی . از ابن سیرین و حسن و شعبی روایت کرد، و نضربن شمیل و ابوداود طیالسی و جز وی از او روایت دارند. اخبار او موثق است . (از لباب الانساب ).