جوشگاهscarواژههای مصوب فرهنگستاناثر برجایمانده از التیام زخمی که بافتهای آسیبدیدۀ آن بهطور کامل بازسازی نشده و بافت همبند جای آنها را گرفته باشد
داغ رودپیچیmeander scar/ meander scarpواژههای مصوب فرهنگستاننشان هلالیشکل روی دیوارۀ یک دره که براثر حرکت جانبی پیچانرود به وجود آمده است
داغ آتشfire scarواژههای مصوب فرهنگستانزخم درحالبهبود یا بهبودیافتۀ روی گیاه چوبی که براثر یک یا چند حریق ایجاد شده است
درزه 2seam, scarواژههای مصوب فرهنگستانشیارهای درزمانند موجیشکل و کمعمق در سطح قطعۀ ریختگی که به سبب انجماد سطحی زودهنگام مذاب بهوسیلۀ لایهای اکسیدی ایجاد میشود
بذرخراشیscarification 1, seed scarificationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن پوستۀ بذر با سایش مکانیکی یا تماس با اسید یا آب داغ یا سایر مواد در مقابل آب نفوذپذیرتر میشود و درنتیجه سریعتر جوانه میزند
داغ رودپیچیmeander scar/ meander scarpواژههای مصوب فرهنگستاننشان هلالیشکل روی دیوارۀ یک دره که براثر حرکت جانبی پیچانرود به وجود آمده است
scarsدیکشنری انگلیسی به فارسیزخم ها، شکاف، جای زخم یا سوختگی، اثر گناه، اثر زخم داشتن، اثر زخم گذاشتن