scavengeدیکشنری انگلیسی به فارسیاز بین بردن، تمیز کردن، در اشغال کاوش کردن، سپوری کردن، تنظیف کردن، جاروب کردن
scavengedدیکشنری انگلیسی به فارسیریخته گری، تمیز کردن، در اشغال کاوش کردن، سپوری کردن، تنظیف کردن، جاروب کردن
scavengesدیکشنری انگلیسی به فارسیscavenges، تمیز کردن، در اشغال کاوش کردن، سپوری کردن، تنظیف کردن، جاروب کردن
زبالهگردscavengerواژههای مصوب فرهنگستانکسی که از میان پسماندهای جامد مواردی را بهطور غیرقانونی جدا میکند
scavengedدیکشنری انگلیسی به فارسیریخته گری، تمیز کردن، در اشغال کاوش کردن، سپوری کردن، تنظیف کردن، جاروب کردن
scavengesدیکشنری انگلیسی به فارسیscavenges، تمیز کردن، در اشغال کاوش کردن، سپوری کردن، تنظیف کردن، جاروب کردن
scavengedدیکشنری انگلیسی به فارسیریخته گری، تمیز کردن، در اشغال کاوش کردن، سپوری کردن، تنظیف کردن، جاروب کردن
scavengesدیکشنری انگلیسی به فارسیscavenges، تمیز کردن، در اشغال کاوش کردن، سپوری کردن، تنظیف کردن، جاروب کردن