جولقلغتنامه دهخداجولق . [ ج َ / جُو ل َ ] (اِ) درختی است خاردار غیر دار شیسعان . (منتهی الارب ). دار شیشعان . (فرهنگ فارسی معین ).
جولقلغتنامه دهخداجولق . [ ل َ ] (اِ) جولخ است که بافته ٔ پشمینه باشد، و بفتح اول و کسر ثالث هم گویند. (برهان ). رجوع به جولخ و جوالق شود.
زلوجلغتنامه دهخدازلوج . [ زَ ] (ع ص ) تیر لغزنده از کمان . || سریع و شتاب . || قدح زلوج ؛ کاسه ٔ زود لغزان از دست . || عقبة زلوج ؛ راه کوه دور و دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ بعد شود.