sconcesدیکشنری انگلیسی به فارسیپیاده روی، دیوار کوب، تاقچه سر بخاری، پوشش، جریمه، حفاظ، پناه، تاقچه، جریمه کردن
sconceدیکشنری انگلیسی به فارسیصورتی، دیوار کوب، تاقچه سر بخاری، پوشش، جریمه، حفاظ، پناه، تاقچه، جریمه کردن
jouncesدیکشنری انگلیسی به فارسیمی گوید، تکان خوردن، تکان دادن، دست انداز داشتن، بشدت بالا و پایین پریدن
ensconcesدیکشنری انگلیسی به فارسیانبساط، استحکامات ساختن، پوشاندن، پناه دادن، پنهان شدن، خودرادرجانپناه جادادن