دیدهوریscoutingواژههای مصوب فرهنگستانمأموریتی دریایی شامل جستوجو یا گشت یا ردیابی یا شناسایی با ناو یا زیردریایی یا هواگرد
دیدهوری حریقfire-scoutingواژههای مصوب فرهنگستانشناسایی حریق و محیط اطراف آن برای دستیابی به اطلاعات مربوط به حریق
scootingدیکشنری انگلیسی به فارسیتیراندازی، لیز خوردن، سرعت داشتن، جستن، ناگهان سرخوردن، بسرعت و مثل تیر شهاب رفتن
squattingدیکشنری انگلیسی به فارسیچرت زدن، چمباتمه زدن، چمباتمه نشستن، قوز کردن، چندک زدن، چنباتمه زدن
دیدهوری حریقfire-scoutingواژههای مصوب فرهنگستانشناسایی حریق و محیط اطراف آن برای دستیابی به اطلاعات مربوط به حریق
دیدهوری حریقfire-scoutingواژههای مصوب فرهنگستانشناسایی حریق و محیط اطراف آن برای دستیابی به اطلاعات مربوط به حریق