scootingدیکشنری انگلیسی به فارسیتیراندازی، لیز خوردن، سرعت داشتن، جستن، ناگهان سرخوردن، بسرعت و مثل تیر شهاب رفتن
squattingدیکشنری انگلیسی به فارسیچرت زدن، چمباتمه زدن، چمباتمه نشستن، قوز کردن، چندک زدن، چنباتمه زدن