زؤوللغتنامه دهخدازؤول . [ زُ ئو ] (ع مص ) زال زوالاً و زؤولاً و زویلاًو زولاً و زولاناً؛ درگشتن و دور گردیدن از جای . (منتهی الارب ). زوال . (ناظم الاطباء). رجوع به زوال شود.
زووللغتنامه دهخدازوول . [ زُ ] (ع مص ) زالت الشمس زوالاً و زوولاً (بدون همزه ) و زیالاً و زولاناً؛ مایل گردیدن آفتاب از میانه ٔ آسمان . (از منتهی الارب ). رجوع به زوال شود.
جؤوللغتنامه دهخداجؤول . [ ج ُ ] (ع مص ) گرد برآمدن . جولان . جولة. (منتهی الارب ). || طواف کردن . (ذیل اقرب الموارد).