searدیکشنری انگلیسی به فارسیپرنده، خشکاندن، سو زاندن، داغ کردن پژمرده کردن یا شدن، از کار افتاده، پژمرده، خشکیده
تسلیم برشیshear yielding, shear bandingواژههای مصوب فرهنگستانوارد آوردن تنش بر ماده، فراتر از نقطۀ تسلیم، چنانچه بدون تغییر حجم دچار کجریختی شود
شارش برشیshear flow, shear layerواژههای مصوب فرهنگستان1. در مکانیک سیالات، شارشی که در آن تنش برشی وجود دارد 2. در مکانیک جامدات، حاصلضرب تنش برشی در کوچکترین بعد سطحمقطع یک عضو جدارنازک
چینش قائم باد تکسمتیunidirectional vertical wind shear, rectilinear wind shearواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن جهت بُردار چینش قائم باد با ارتفاع تغییر نمیکند
searchesدیکشنری انگلیسی به فارسیجستجوها، جستجو، کاوش، بازرسی، تجسس، تکاپو، سراغ، طلب، جستجو کردن، گشتن، پژوهیدن، پوییدن، بازرسی کردن، بادقت جستجو کردن، طلب کردن، طلبیدن
searchesدیکشنری انگلیسی به فارسیجستجوها، جستجو، کاوش، بازرسی، تجسس، تکاپو، سراغ، طلب، جستجو کردن، گشتن، پژوهیدن، پوییدن، بازرسی کردن، بادقت جستجو کردن، طلب کردن، طلبیدن