شاجرلغتنامه دهخداشاجر. [ ج ِ ] (ع ص ) بازدارنده . (منتهی الارب ). برگرداننده ٔ از کار و بازدارنده ٔ از آن . (ناظم الاطباء). || (اِ) سختی روزگار. (منتهی الارب ).
شجرلغتنامه دهخداشجر. [ ش َ ج َ ] (اِ) اسم راتینج است . (مخزن الادویه ). نوعی از راتیانج است که به آتش پخته باشند و او را قیقهر نیز نامند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).