self-absorbedدیکشنری انگلیسی به فارسیخود شیفته، خود جذب شده، در خورد فرو رفته، اندیشناک، غرق در اندیشه
جذبندهabsorberواژههای مصوب فرهنگستانهر ماده با مقطع جذبِ نوترون زیاد که بتوان از آن در تنظیم آهنگ واکنش هستهای استفاده کرد
ظرفیت برج جذبabsorber capacityواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر ظرفیت فراوری گاز در برج جذب، بدون هرگونه تغییر در شرایط عملیاتی
ضربهگیر 2shock mounting, shock absorberواژههای مصوب فرهنگستانپایهای با خاصیت فنری برای کاهش آثار مخرب ناشی از ضربۀ دستگاه