سختسرخرگی پیرانهsenile arteriosclerosisواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سختسرخرگی که در سن پیری رخ میدهد متـ . تصلب شرایین پیرانه
شنگللغتنامه دهخداشنگل . [ ش َ گ َ ] (اِ) جنسی از غله باشدو آن را مشنگ نیز گویند. (جهانگیری ). جنسی از غله را گویند. (برهان ). اسم فارسی کرسنه است که به فارسی مشنگ و به هندی شر نامند. شنگ (در معنی غله ). (رشیدی ). بمعنی غله که او را شنگ گویند. (از آنندراج ). || دزد و راهزن . (برهان ). رجوع به
شنگللغتنامه دهخداشنگل . [ ش َ گ َ ] (اِخ ) نام قبیله ای بوده است در سیستان مقیم اوق : باز میان مردمان اوق تعصب شنگل و زاتورق افتاد اندر سنه ٔ احدی و اربعین [ و ثلاثمائة ] و بوالفتح آنجا شدو ایشان را از آن زجر کرد. (تاریخ سیستان ص 325).
سختسرخرگی پیرانهsenile arteriosclerosisواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سختسرخرگی که در سن پیری رخ میدهد متـ . تصلب شرایین پیرانه