سنگاشلغتنامه دهخداسنگاش . [ س َ ] (اِ) رشک . حسد. (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ). رشک . حسد. بدخواهی . (ناظم الاطباء).
سنگوشلغتنامه دهخداسنگوش . [ س َ وَ ] (ص مرکب ) سنگ آسا. سنگ گونه . مانند سنگ : سنگوش در ره سیلاب کجا دارد پای هرکه زین راه به بادی چو خسی برخیزد.سعدی .