همپار سیسcis isomerواژههای مصوب فرهنگستانهمپاری که در آن گروههای مشابه در یک سمت مولکول نامتقارن قرار گیرند
assessدیکشنری انگلیسی به فارسیارزیابی کنید، تشخیص دادن، تعیین کردن، بستن، مالیات بستن بر، جریمه کردن، بر اورد کردن، تقویم کردن
prepossessدیکشنری انگلیسی به فارسیپیش فرض، قبلا بتصرف اوردن، قبلا تبعیض فکری داشتن، تحت تاثیر عقیده یا مسلکی قرار دادن