قطع کردن، جدا کردن، بریدن
لرز، لرزیدن، از سرما لرزیدن، لرزاندن، خرد کردن، مرتعش کردن
دوش گرفتن، باریدن
سیمرغ، بیجا خندیدن، سفیهانه خندیدن، پوزخند زدن
چندین
رود Severn
بی نظیر
ماندگار، پشتکارداشتن، استقامت بخرج دادن، ثابت قدم ماندن
غیر قابل تحمل