نرمافزار مشروطsharewareواژههای مصوب فرهنگستاننرمافزاری که برای مدتی معین، نسخهای از آن برای آزمایش بهرایگان در اختیار کاربر قرار میگیرد تا پس از دورۀ آزمایش و در صورت رضایت آن را خریداری کند
شرورلغتنامه دهخداشرور. [ ش َ ] (از ع ، ص ) بدکار. شریر. در تداول عامه ٔ فارسی زبانان هست ولی در لغت نیامده ، و بجای آن شِرّیر استعمال شده است . (از یادداشت مؤلف و نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال اول شماره 6-7). اهل شرارت
شرورلغتنامه دهخداشرور. [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شَرّ. (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). ج ِ شر به معنی بدیها و شرارتها. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : مر ترا خانه ای دریغ آیدزین فرومایگان و اهل شرور. ناصرخسرو.رجوع به شر شود.