searchesدیکشنری انگلیسی به فارسیجستجوها، جستجو، کاوش، بازرسی، تجسس، تکاپو، سراغ، طلب، جستجو کردن، گشتن، پژوهیدن، پوییدن، بازرسی کردن، بادقت جستجو کردن، طلب کردن، طلبیدن
حفاظت منابعconservation of sourcesواژههای مصوب فرهنگستانمدیریت منابع طبیعی، مانند سوختهای فسیلی، بهصورتیکه از اتلاف آنها جلوگیری شود و آسیب نبینند و با سرعت زیاد هم مصرف نشوند