تیزالهدانsharps container, sharps disposal container, sharps disposal binواژههای مصوب فرهنگستانمحفظهای برای جمعآوری سرنگ و سوزنهای استفادهشده
عجولرانیhot running, running hot, running sharpواژههای مصوب فرهنگستانجلو بودن حرکت از برنامه در سامانههای حملونقل زمانبندیشده که سبب کاهش مطلوبیت حملونقل عمومی میشود
sharpدیکشنری انگلیسی به فارسیتیز، دیز، سیاه بند، تیز کردن، نوک تیز، تند، حاد، بران، هشیار، زننده، زیرک، باکله، نوک دار