شتراءلغتنامه دهخداشتراء. [ ش َ ] (ع ص ) مؤنث اَشتَر. ج ، شُتر. (از اقرب الموارد). زن برگشته پلک چشم . (ناظم الاطباء). || زنی که لب زیرین او کفته باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به اَشتَر و شُتر شود. || (اِخ ) ابن الشتراء؛ نام دزدی است . (منتهی الارب ).
شترپالغتنامه دهخداشترپا. [ ش ُ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان چناران بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 470 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، چغندر و نخود است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).