sheetدیکشنری انگلیسی به فارسیورق، ورقه، صفحه، ملافه، پهنه، فلز ورق، تخته، لت، ورقه کردن، ورق شدن، ملافه کردن
گشت ارزیابیsite inspectionواژههای مصوب فرهنگستانگشتی که قبل از برگزاری مناسبتها و رویدادهای گوناگون برای ارزیابی امکانات و تسهیلات یک مقصد و تطابق آن با نیازها و اولویتهای افراد و مؤسسات ذیربط برگزار میشود
seatدیکشنری انگلیسی به فارسیصندلی، مقر، جایگاه، مسند، جا، نیمکت، مرکز، نشیمن، نشیمن گاه، کفل، سرین، محل اقامت، مدار، مستقر، نشاندن، جایگزین ساختن
sheetingsدیکشنری انگلیسی به فارسیپوسته پوسته شدن، لفاف، هر چیزی بشکل ورقه، مصالح ورق سازی، ملافه وغیره
sheetingsدیکشنری انگلیسی به فارسیپوسته پوسته شدن، لفاف، هر چیزی بشکل ورقه، مصالح ورق سازی، ملافه وغیره