shieldsدیکشنری انگلیسی به فارسیسپرها، سپر، حفاظ، پوشش، حامی، پوشش محافظ، تخته، محفظه، سپرشدن، بوسیله سپر حفظ کردن، حفاظ پیدا کردن
shieldدیکشنری انگلیسی به فارسیسپر، حفاظ، پوشش، حامی، پوشش محافظ، تخته، محفظه، سپرشدن، بوسیله سپر حفظ کردن، حفاظ پیدا کردن