لرزیدن، یک نگاه، روشن و خاموش شدن، سوسو زدن، روشنایی لرزان داشتن
seamer، درزگیر
زرق و برق دار، بیلچه زدن، هموار کردن
ظریف
شیممی، تکان تکان خوردن، تاب داشتن
زرق و برق دار
مشکوک، روشن و خاموش شدن، سوسو زدن، روشنایی لرزان داشتن
شومیرز، یک نگاه، روشن و خاموش شدن، سوسو زدن، روشنایی لرزان داشتن
شبدر
shimmer
shimmer, sinuosity, undulation
عاشق