shuntدیکشنری انگلیسی به فارسیشانت، انتقال، مقاومت موازی، منحرف کردن، تغییر جهت دادن، از میان بردن، کنار گذاشتن، ترن را بخط دیگری انداختن
shuntدیکشنری انگلیسی به فارسیشانت، انتقال، مقاومت موازی، منحرف کردن، تغییر جهت دادن، از میان بردن، کنار گذاشتن، ترن را بخط دیگری انداختن
shuntدیکشنری انگلیسی به فارسیشانت، انتقال، مقاومت موازی، منحرف کردن، تغییر جهت دادن، از میان بردن، کنار گذاشتن، ترن را بخط دیگری انداختن
مسیر تنظیمshunt route, shuntواژههای مصوب فرهنگستانمسیری که برای حرکت قطار بدون مسافر و با سرعت پایین در نظر گرفته میشود