شوسینلغتنامه دهخداشوسین . [ ] (اِ) سریانی است و گفته اند یونانی است . نوعی از صنوبر است که قندرس نامند. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قندرس شود.
سوسنلغتنامه دهخداسوسن . [ سو س َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای ششگانه ٔ بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز. از 73 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل گردیده است . جمعیت آن در حدود 12500 تن وقرای مهم آن چلویر، ده کهنه ، شب کور، فالح ، گچ کان ، لولو
sousingدیکشنری انگلیسی به فارسیسوسن، مست کردن، انداختن، بطور کامل پوشاندن، حمله کردن، بسختی افتادن، مست کردن یاشدن، در ترشی فرو بردن، با ترشی مخلوط کردن، در اب غوطه ور شدن
سوسنفرهنگ فارسی عمیدگیاهی پیازدار از خانوادۀ زنبق، با برگهای باریک و دراز و گلهای زیبا و خوشبو به رنگ زرد، کبود یا سفید که در انواع مختلف وجود دارد.⟨ سوسن آزاد: (زیستشناسی) نوعی سوسن که سفیدرنگ است.