sib، خویشی، منسوب نسبی، برادر یا خواهر، خویش و قوم
ZiB
SEB
matrilineal sib
sib
XIV
مجموعۀ زادههای حاصل از یک زوج والد
آمیزش دو یا چند زاده که والدین مشترک دارند
نسبت خویشاوندی بین زادههای یک زوج والد
سیبیلوس
sibbs
sibyllist
sibilating، هیس کردن، سوت زدن، مانند حرف ' س ' تلفظ کردن
سیبیلات، هیس کردن، سوت زدن، مانند حرف ' س ' تلفظ کردن
ماتریس بی
خداحافظ
هریک از افرادی که تنها دارای یک والد مشترک هستند