شقابلغتنامه دهخداشقاب . [ ش ِ ] (ع اِ) ج ِ شَقْب و شِقْب . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ شقب ، به معنی مغاکی میان دو کوه یا شکاف کوه یا تنگ جای از اودیه که مرغان در آن آشیانه گیرند. (آنندراج ). و رجوع به شقب شود.
سقابلغتنامه دهخداسقاب . [ س ِ ] (ع اِ) پنبه ٔ خون آلود که آن را زن مصیبت زده بر سر گذارد و یک طرف آن پنبه از روی بند بیرون کند تا بیننده بداند که او مصیبت زده است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
صقابلغتنامه دهخداصقاب . [ ص ِ ] (ع مص ) روی باروی شدن . (منتهی الارب ). || (اِ) سقاب است که علامت مصیبت باشد مر زنان را در جاهلیت . (منتهی الارب ).