سرباره، تفاله گرفتن از
خارج کردن سرباره از فلز مذاب
شل شدن، بدور محور ثابتی گشتن، چرخیدن
بستن
چرت زدن، در لجن گیر افتادن
سقوط، سورتمه راندن
cloying، بی رغبت کردن، بی میل شدن، سیر کردن