slattern، ادم شلخته، ادم ژولیده، زن شلخته، هردمبیل
لغزش
slathering، خیلی پخش کردن، بطور افراط مصرف کردن
slatternly، فاحشه وار
slatternliness
slatternness
slatterns، ادم شلخته، ادم ژولیده، زن شلخته
slattern