اسلاویست، اسلاوشناس، محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
برده داری، در خور بندگان، بنده وار، غلام صحت، وابسته بتقلید کورکورانه
بردگان، خدمه وغلامان
عبادت می کند، غلامی کردن، سخت کار کردن
بردگان، نوکر، نوکر مرد
کمترین، کند، تدریجی، اهسته، تنبل، کودن، سست
اسلاویستی