جلوذلغتنامه دهخداجلوذ. [ ج ِل ْ ل َ ] (ع ص ) سخت و درشت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
جلودلغتنامه دهخداجلود. [ ج َ / ج َل ْ وَ ] (اِخ ) دیهی است در بحر. در مراصد آمده : جلود بر وزن قبول بلده ای است در افریقیه و یا دیهی است در شام . و فیروزآبادی گوید: دهی است در اندلس و بعضی گفته اند: جلود بر وزن جعفر نام یکی از بطون قبیله ٔ ازد است . (الذریعه
تنبلیدیکشنری فارسی به انگلیسیidleness, inaction, indolence, languor, laziness, remissness, sloth, slothfulness