خسته شدم، در لجن گیر افتادن
لجن زده، تقلا کردن، پرتاب کردن، ضربت سخت زدن
مسدود شده، مسدود کردن، لخته شدن، زیادی پر کردن، کند کردن، بستن
کشیدم
سرباره، تفاله گرفتن از
سوزش، سورتمه راندن
unsploughed