آرام، اهسته کردن یا شدن، کند، تدریجی، اهسته، تنبل، کودن، سست
کرم های آهسته، کرم کور
آهسته برو
ویروس آهسته
آهسته آهسته، کند ذهن
کم کردن سرعت
slowmouthed
به آرامی، یواش، بارامی، سست، باهستگی
کمترین، کند، تدریجی، اهسته، تنبل، کودن، سست
آهسته
slowbellied
slow, slow-witted
slow, slow-motion
dull, obtuse, slow, slow-witted
slow
بی نظیر
وینسلو
چرت زدن
ادوارد وینسلو