smally
کوچکترین، کوچک، کم، خرد، ریز، جزئی، خفیف، ریزه، محقر، دون، پست
اسماللی
کوچکتر، کوچک، کم، خرد، ریز، جزئی، خفیف، ریزه، محقر، دون، پست
کوچک
ریچارد اسمالی
غسل تعمید
ناسنجیده
خیرخواهانه
فانتزی
تنگی نفس