snicksدیکشنری انگلیسی به فارسیsnicks، چفت، قسمت، چفت کردن، جزء چیزی را بریدن، ضربت سریع زدن، گره زدن، کشیدن، بحرکت اوردن سهم
لقمهcocktail snacksواژههای مصوب فرهنگستانلبچرهای مانند زیتون یا بادامزمینی یا موادی از این دست که با انواع نوشیدنیها پیش از غذا صرف میشود