25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
برف بند شده
برف زده
برف گرفته
دچار راهبندان در اثر برف
برف بند
variolitization
بیشتر بدانید
قد
naggingness
verbolatry
گوراشکو
ذخیرهسازی انبوه
ناخن و انگشتان
جستوجوی دقیق
snowbound
دیکشنری انگلیسی به فارسی
snowbound، محصور در برف
جستوجوی متن
برف بند شده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
snowbound
برف زده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
snowbound
برف گرفته
دیکشنری فارسی به انگلیسی
snowbound
دچار راهبندان در اثر برف
دیکشنری فارسی به انگلیسی
snowbound
برف بند
دیکشنری فارسی به انگلیسی
snow fence, snowbound