نرمی مطلقabsolute softnessواژههای مصوب فرهنگستانوارون سختی مطلق، به این معنا که پتانسیل شیمیایی الکترونی یک سامانۀ شیمیایی گرایش به ایجاد تغییر در تعداد الکترونها دارد
نرمی مطلقabsolute softnessواژههای مصوب فرهنگستانوارون سختی مطلق، به این معنا که پتانسیل شیمیایی الکترونی یک سامانۀ شیمیایی گرایش به ایجاد تغییر در تعداد الکترونها دارد
شلیدیکشنری فارسی به انگلیسیflabbiness, flaccidity, hitch, hobble, lameness, laxity, limp, limpness, looseness, relaxation, slack, softness, wobbliness
نرمیدیکشنری فارسی به انگلیسیflaccidity, fleeciness, furriness, lenity, lightness, limpness, pulpiness, silkiness, sleekness, smoothness, softness, tenderness, tractability
ملایمتدیکشنری فارسی به انگلیسیblandness, clemency, equability, gentleness, lambency, lenience, leniency, lightness, meekness, mildness, placidity, quiet, quietness, smoothness, softheartedness, softness, tameness
نرمی مطلقabsolute softnessواژههای مصوب فرهنگستانوارون سختی مطلق، به این معنا که پتانسیل شیمیایی الکترونی یک سامانۀ شیمیایی گرایش به ایجاد تغییر در تعداد الکترونها دارد