solicitsدیکشنری انگلیسی به فارسیدرخواستها، التماس کردن، خواستاربودن، خواستن، درخواست کردن، جلب کردن، تشجیع کردن، بیرون کشیدن، تقاضا کردن، وسوسه کردن
solicitدیکشنری انگلیسی به فارسیدرخواست، التماس کردن، خواستاربودن، خواستن، درخواست کردن، جلب کردن، تشجیع کردن، بیرون کشیدن، تقاضا کردن، وسوسه کردن