someدیکشنری انگلیسی به فارسیمقداری، تعدادی، چندین، اندکی، قدری، چندتا، چندی، تقریبا، تاحدی، کم و بیش، برخی، برخی از، بعضی، بعض، کسی، شخص یا چیز معینی، کمی از
تکنهشتsame asواژههای مصوب فرهنگستانبافت بهظاهر جداگانهای که با پژوهشهای بیشتر یکپارچگی و تعلق آن به بافتی دیگر روشن میشود
بازدیدکنندۀ یکروزهsame-day visitorواژههای مصوب فرهنگستانبازدیدکنندهای که شب در محل بازدید اقامت نمیکند
تدفین همجنسsame-sex burialواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تدفین دوتایی یا تدفین همجوار که در آن اجساد جنسیت یکسان دارند
ازدواج همجنسانsame-sex marriageواژههای مصوب فرهنگستانرابطهای طولانی و صمیمی و پایدار میان دو فرد همجنس که در برخی حوزههای قضایی و حقوقی به رسمیت شناخته شده است