شونقلغتنامه دهخداشونق . [ ش َ ن ِ ] (معرب ، اِ) مأخوذ از شونک پارسی و بمعنی آن است . (ناظم الاطباء). رجوع به شونک شود.
شونکلغتنامه دهخداشونک . [ ش َ / شُو ن ِ ] (اِ) اسپ دم سیاه چهار دست و پا سفید را گویند. (ناظم الاطباء). اما ظاهراً کلمه دگرگون شده ٔ شولک باشد. رجوع به شولک شود.