کارت صورتغذاmenu cardواژههای مصوب فرهنگستانبرگهای بر روی میز غذاخوری در مراسم رسمی شام شامل فهرست خوراکیهایی که ارائه میشود متـ . کارت منو
پخت سرِ میزcart serviceواژههای مصوب فرهنگستانشیوهای از پذیرایی که در آن میزبان غذا را در تالار در کنار میز مهمانان آماده و عرضه میکند
تعطیلات کوتاهshort holidays/ short holiday, short vacations/ short vacation, short breakواژههای مصوب فرهنگستانتعطیلاتی که در آن فرد یک تا سه شب یا دو تا چهار روز دور از خانه اقامت کند
شارش میانبُرshort-circuiting, short-cutواژههای مصوب فرهنگستانشرایطی در حوضها یا مخازن که در آن بخشی از سال سریعتر از بقیۀ آن حرکت میکند
sortدیکشنری انگلیسی به فارسیمرتب سازی، نوع، گونه، جور، قسم، طرز، طبقه، رقم، جور کردن، طبقه بندی کردن، دسته دسته کردن، جور درامدن، پیوستن، دمساز شدن