sousesدیکشنری انگلیسی به فارسیسوس، اب نمک، ترشی، اهار فروبری، شستشو، مست کردن، انداختن، بطور کامل پوشاندن، حمله کردن، بسختی افتادن، مست کردن یاشدن، در ترشی فرو بردن، با ترشی مخلوط کردن، در اب غوطه ور شدن
پسسوز 2afterburner 2, reheatواژههای مصوب فرهنگستانلولهای در اگزوز موتور جت که برای افزایش رانش موتور به کار میرود
sashaysدیکشنری انگلیسی به فارسیsashays، گردش سفر، راه پیمایی تفریحی، اردک وار راه رفتن، تلوتلو خوردن و راه رفتن