spaceدیکشنری انگلیسی به فارسیفضا، فاصله، جا، مساحت، وسعت، مدت معین، زمان کوتاه، دوره، حیز، فاصله دادن، فاصلهگذاشتن، در فضا جا دادن
فاصلهدیکشنری فارسی به انگلیسیdistance, gap, interlude, interval, remove, separation, space, walk, way
spaceدیکشنری انگلیسی به فارسیفضا، فاصله، جا، مساحت، وسعت، مدت معین، زمان کوتاه، دوره، حیز، فاصله دادن، فاصلهگذاشتن، در فضا جا دادن
spaceدیکشنری انگلیسی به فارسیفضا، فاصله، جا، مساحت، وسعت، مدت معین، زمان کوتاه، دوره، حیز، فاصله دادن، فاصلهگذاشتن، در فضا جا دادن