spikeدیکشنری انگلیسی به فارسیسنبله، میخ، لبه، تیر، میخ بزرگ، میخ بزرگ چوبی، میخ طویله، میخکوب کردن، سپوختن
کپک برفی خالدارspeckled snow mould/ speckled snow moldواژههای مصوب فرهنگستانکپک برفی ناشی از گونههای تیفولا (Typhula) که در آن سختینههای (sclerotium) قارچ در لابهلای جُلینه یا در بافت گیاه آلوده به وجود میآید
speckleدیکشنری انگلیسی به فارسیعجیب و غریب، نقطه، خال، لکه کوچک، رنگ، نوع، قسم، نقطه نقطه یا خال خال کردن
speckleدیکشنری انگلیسی به فارسیعجیب و غریب، نقطه، خال، لکه کوچک، رنگ، نوع، قسم، نقطه نقطه یا خال خال کردن